مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم
برعفو بی حسابت این نکته ام گواه است گفتی که یأس ازمن، بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها توئی پناهم لا تَقــنَـطُــوا گــواه است هرگز نمی پسندی در روی من بـبـندی آخر کجا گریزد عبدی که بی پنــاه است دردیده اشک سُرخم بر چــهـره رنگ زرد مویم شده سپید و پــرونده ام سیــاه است باز آمدم به سویت برگشته ام به کویت این بنده ی فراری محتاج یک نگاه است دست از ثواب خالی پــرونده از گنه پر پایم بود لب گـــور کارم فغان و آه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ورنه به جانب توهر سو هزار راه است یک یا الهی العفو؛جبران جرم یک عمر یک شام قدر با تو،به از هزار ماه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزارسال است یک لحظه بی تو بودن یک عمراشتباه است میثم به خود نگاهی جبران این سیـاهی یا اشگ شامگاهی یا ورد صبحگاه است |